loading...
نماز من
سیدمحمدعلی ابطحی بازدید : 60 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 

وقت نماز است

 

دقت کردید در قرآن چند رقم نماز داریم ، بعضی از نمازها ستایش شده و بعضی از نمازها مورد توبیخ قرار گرفته.

 

نور چشم بودن نماز یعنی چه ؟!

حضرت رسول فرمودند : " قرة عینی فی الصلوة " نماز  نور چشم من است . این سخن در مورد ما هم می تواند صدق کند .وقتی ما با کسی که دوستش داریم حرف می‌زنیم خیلی شاد هستیم ، ممکنه باطرف گاهی اوقات یک ساعت ایستاده حرف بزنیم اما گذشت زمان را احساس نکنیم و خسته نشویم ، فوتبالیست‌ها چون دوست دارند گل بزنند ، اگر در زمین چمن بیفتند استخوانشان هم بشکند ، متوجه نمی شوند چون عاشق گل زدن هستند . وقتی  با یک مدیرکل حرف می‌زنیم کلی لذت می‌بریم  . اینکه انسان بتواند با خدای خودش حرف بزند واقعاً لذت دارد . افرادی که نماز نمی‌خوانند توجه ندارند  که چه چیزی را از دست می‌دهند. واقعاً  اگر با خدا حرف نزنیم با کی حرف بزنیم ؟ با کاسب محل و جگرفروش و نانوا و قصاب و زن و بچه و همسر و دوست و کارگر و کارمند و. . . از حرف زدن با اینها خسته نمی‌شویم ، اما تا می‌گویند نماز بخوان ، " وَإِنَّهَا لَكَبِیرَةٌ "[1] نماز سنگین است ، سه ساعت می نشینیم  فوتبال ببینیم که مثلا این توپ کجا رفت یا چندین ساعت می نشینیم و برنامه ای را می بینیم  که کی با کی دعوا کرد ، فلانی در طول یک سال چه قدر پول گرفته ولی پنج دقیقه که می‌خواهیم نماز بخوانیم خسته می‌شویم . پیغمبر فرمود : نماز نور چشم من است ، یعنی لذت می‌برم . حتی  از حضرت رسول حدیث داریم که می فرمایند : گرسنه غذا می‌خواهد ، تشنه آب می‌خواهد ، گرسنه و تشنه از آب و غذا سیر می‌شود ولی من از نماز سیر نمی‌شوم .

 

وقتی خدا یک نعمتی مثل کوثر به پیغمبر می‌دهد ، می‌گوید من به تو کوثر دادم ، چون به تو کوثر دادم " فَصَلِّ " شکر این کوثر این است که نماز بخوانی ، یعنی نماز بهترین تشکر از خداست . وقتی می‌خواهد معراج برود ، از توی خانه معراج نمی ‌رود می‌آید در مسجد ، از مسجد ،خانه ای که محل نماز است معراج می‌رود .

 نماز، مایه آرامش روحی مؤمنان

 دقت کردید خیلی وقت ها وقتی نماز می خوانیم  می‌گوییم  نمازم را خواندم راحت شدم . ولی پیغمبر ما  ، کسی که باید الگوی ماباشد ، هر گاه بر ایشان فشار و سختی ای وارد می شد ، خطاب به نماز می فرمودند : راحتم کن ! پیغمبر با نماز راحت می‌شود ، ما از نماز راحت می شویم . وقتی بر ایشان فشار می‌آمد ، می‌گفت بلال اذان بگو تا بلکه مرا جای دیگر ببری ،  تا وقتی گفتی الله اکبر، او بزرگ است ، بزرگتر از همه غصه‌ها و دنیا و پول‌ها و پست‌ها و مقام‌ها و نوشتنی‌ها و گفتنی‌ها و فکر کردنی‌ها ، من آرام گیرم . 

پیغمبر به قدری می‌ایستاد نماز می‌خواند که پاهایش ورم کرده بود ، آیه نازل شد ، یک سوره داریم به نام سوره طه ، " طه " یعنی پیغمبر ، " مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى " [2]  ما قرآن را نفرستادیم که تو اینطور عبادت کنی ، کمتر عبادت کن یک خورده به خودت استراحت بده . دو تا سوره در قرآن است ، یکی  " یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ "[3] ، یکی سوره " یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ " [4] معنایش هم تقریبا یکی است ، " یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ " ،" یَا أَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ " بلند شو به عبادت بپرداز ، تو چون رهبر هستی باید سحرها بیدار باشی . وقتی خدا یک نعمتی مثل کوثر به پیغمبر می‌دهد ، می‌گوید من به تو کوثر دادم ، چون به تو کوثر دادم " فَصَلِّ " شکر این کوثر این است که نماز بخوانی ، یعنی نماز بهترین تشکر از خداست . وقتی می‌خواهد معراج برود ، از توی خانه معراج نمی ‌رود می‌آید در مسجد ، از مسجد ،خانه ای که محل نماز است معراج می‌رود .

 

 

سیدمحمدعلی ابطحی بازدید : 39 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 


نماز ستون خيمه دين است و امام صادق (ع) نماز را مرز ايمان و کفر دانسته است. بنابر اين، اگر کسي بخواهد خيمه ايي به نام دين را برپا کند، بايد همواره در انديشه تيرک اصلي و ستوني باشد که دين بدان استوار مي‌گردد. 


 

نماز صلوه اذان

استاد مطهري در کتاب" آزادي معنوي" مي‌نويسد

يکي از گناهان، استخفاف نماز يعني سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن يک گناه بزرگ است، و نماز خواندن اما نماز را خفيف شمردن، استخفاف کردن، بي اهميت تلقي کردن گناه ديگري است. پس از وفات امام صادق عليه السلام ابوبصير آمد به امّ حميده تسليتي عرض کند. امّ حميده گريست. ابوبصير هم که کور بود گريست. بعد امّ حميده به ابوبصير گفت: ابوبصير! نبودي و لحظه ي آخر امام را نديدي؛ جريان عجيبي رخ داد. امام در يک حالي فرو رفت که تقريباً حال غشوه اي بود. بعد چشمهايش را باز کرد و فرمود: تمام خويشان نزديک مرا بگوييد بيايند بالاي سر من حاضر شوند. ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کرديم. وقتي همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طي مي‌کرد يکمرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعيت و همين يک جمله را گفت:اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلوةِ هرگز شفاعت ما به مردمي که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسيد. اين را گفت و جان به جان آفرين تسليم کرد."

در باب آثار و عقوبات سبک شمردن نماز، روايتي از حضرت ختمي مرتبت به نقل از دختر مکرمه‌شان نقل شده است که بسيار تکان‌هنده است:

"حضرت زهرا سلام الله عليها از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم، سوال کرد: « فقالت: يا ابتاه ما لمن تَهاون بصلاته من الرجال و النساء ». از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلـم پرسيدند: کسي که نمـازش را سبک مي شمارد چه زن باشد و چه مرد باشد، آنهايي که نمــازشان را سبک مي شمارند چه هست بر ايشـان.

اين سبـک شمردن صحبتهاي مختلف دارد يعني: يکي اين است که در اول وقت نماز نخواند، يکي اين است که در موقع  خـــواندن نمـاز زياد به آداب و حـدودش مقيـد نباشد، سعي نکند که آن شرايـط فضيلت را مراعات کند، بطور کلـي سبک بشمارد. يکي از صور سبک شمردن تاخير از اول وقـت است ولي ممکن است يکي در اول وقت هم بخواند ولي به شرايط آداب و حدودش چندان پا بنـد نشود، با عجله بخواند، حضـور نداشته باشد. البتــه بعدها در دنباله اين صحبت در ادب حضـوع و خشــوع، آداب را ذکـرمي کنيم. در اينجا حضرت زهرا سلام الله عليهــا سوال مي‌کند که کســي که نمــازش را سبک بشمارد چه مي‌شود؟

اول اين است که خدا برکـــت را از عمــر او بــــرمـي دارد؛ اين عمــر که من و شما مي‌کنيم، برکت از آن برداشته مي‌شود که انسـان نداند که چه کرد، از کارهاي خيــر، نه از شرّ؛ مثلا کساني مي‌بينيد عمرشان با برکت است، خوب عبــادت مي‌کنند، خدمات زيــاد مي‌کنند

« قال رسول الله ( ص ) : يا فاطمه مَن تَهاون بصلاته من الرجال و النساء »، فرمود: يا فاطمه کسي که نمازش را سبک بشمارد از مـردها و زنـها، « ابتلاه اللهُ بخمس عشرة خصلة »، خدا او را به 15 خصلت مبتلا مي‌کند ( خيلي تهديد کننده است ) ، « ستٌ منها في دار الدنيا و ثلاث عند موتها و ثلاث في قبره و ثلاث في القيامة اذا خرج من قبره »، شش تا در زندگـي دنيــــا و سه تا در وقت مرگ و سه تا در قبـر و بــرزخ و سه تاي ديگر در قيــامت است وقتـــي از قبرش خارج مي‌شود.

« فاما اللواتي تصيبه في دار الدنيا »، اما شش خصلتي که خدا پيش مي‌آورد در دنيا براي کساني که نمــاز را کوچک مي شمارند:

1- « فالاولي يرفع الله البرکة من عمره »: اول اين است که خدا برکـــت را از عمــر او بــــرمـي دارد؛ اين عمــر که من و شما مي‌کنيم، برکت از آن برداشته مي‌شود که انسـان نداند که چه کرد، از کارهاي خيــر، نه از شرّ؛ مثلا کساني مي‌بينيد عمرشان با برکت است، خوب عبــادت مي‌کنند، خدمات زيــاد مي‌کنند مثلا فرض کنيد صاحب همين کتاب، مجلسـي، اهل تزکيه بوده، اهـل باطن بوده، فليسوف بوده، عارف بوده، خدمــاتي که کرده، مرجعيت که داشته، چقــدر کتاب نوشته، کتابهايش اگــر بنا باشد که به ما بدهند از روي آن بنويسيم تا آخر عمــر تمام نمي‌کنيم؛ عمر با بــرکت بوده؛ مقصود طولانــي بودن عمر نيست، برکت در عمر، اشتباه نکنيد.

کساني که در نمـاز سستي مي‌کنند از عمرشان برکت گــرفته مي‌شود؛ چيز عجيبي است بعدش هم روي اين مسـاله دقت کنيد اين عمـرها که مي‌گذرد، عمـر ماها  و عمر بعضي‌ها چگونه است در مقايســه با آنها از لحــاظ  برکت؛ يرفع الله البرکة في عمره.

نماز

2- « يرفع الله البرکة من رزقه »: برکت را از روزيشــان هم  بــر مي‌دارد.

برکت از روزي هم اين نيست که انســـان کم پول بدست مي‌آورد يا زياد؛ نه؛ برکت در زندگي و معيشت است که آن را خــدا بر مي‌دارد.

3- « و يَمحوا الله عزوجلّ سيماء الصالحين من وجهه »: سومين چيزي که مبتلا مي‌شود اين است که خداي متعال سيمــاي صالحان را ازاو بر مي‌گيرد؛ وقتي به صــورتش نگاه مي‌کنيد سيماي صالحــان در او نيست. اين هم چيزي است؛ صــالحان يک سيمايي دارند البته اهـــــل ذوق مي‌فهمند، اين را با ذوق و دل مي‌شود فهميد، نه زيبــايي ظاهري است، سيماي صالحان يک چيزي است که اهل دل و اهل ذوق مي‌فهمند.

4- « و کل عمل يعمله لا يؤجر عليه »: هر عملـي که انجام مي‌دهد از اعمال خيـر و عبادات، اجــري به آن داده نمي‌شود.

5- « و لا يرفع دعاؤه الي السماء »: پنجمي اش اين است که دعــاي او مستجاب نمي‌شود.

6- « والسادسة ليس له حظّ في دعاء الصالحين »: از دعاي صالحان هم بي بهره مي‌شود، يعني صالحان که براي مومنيــن و مومنــات دعاهايي مي‌کنند که وظيفه اشان است، اينها از دعاي صالحان حظّـــي برايشـان نيست.

اين شش خصلتي  که در دنيا پيش مي‌آيد براي آنها که نمازشــان را کوچک مي شمارند.

« و اما اللواتي تصيبه عند موته »

تکرار مي‌کنم کوچک شمردن نماز، تاخير از اول وقت، با عجله خواندن، آداب حضور را مراعات نکردن، درنماز ظاهرا و باطنا بازي نکردن، لباس و نظافت و اينها را مراعات نکردن خلاصه سبک شمردن.

 

و اما آن سه تا که در وقت مرگش به او مي‌رسد:

1-« فاولاهن انه يموت ذليلا »، اولش اين است که مرگش به صورت خفت‌بــار مي‌شود.

2- « والثانية يموت جائعا »، گـرسنه مي‌شود موقــع مرگ، اين گرسنگي يک گرسنگي بسيــــار اسرار آميز است که غيــرظاهري و دنيوي است و انسانها از آن وقتي که از اينجا به بــرزخ منتقل مي‌شوند و از اول انتقــال به برزخ اين گرسنگي و تشنگي شــروع مي‌شود و بعدش هم در قيــامت مخصوصا هست، اين يک چيزي غيــر از گرسنگي دنياست.

« و الثالثة لاينظرالله اليه و لا يُزکيه و له عذاب اليم »، و از همه اينها بــالاتر، خدا به او نظـر نمي‌کند و او را تزکيــه نمي‌کند و عذاب اليـم هم برايش هست. اين‌ها براي کســي است که تهاون بصلاته."

3- « والثالثة يموت عطشانا »، سومي هم اين است که در حال تشنــگي است فلو سقي من انهار الدنيا لم يرو عطشه.

« و اما اللواتي تصيبه في قبره »،

 

 

اما سه تــاي ديگر که در قبر و بــرزخ به او مي‌رسد اين است که:

1-« فاولاهن يوکل الله به مَلکا يزعجه في قبره »، حالا ما فکر مي‌کنيم اين سستي‌ها که در استخفاف به نمــاز داشته ايم زياد مهــم نبوده، آخرش اين است که خـدا مي‌بخشد؛ زياد مهـم نبوده؛ خيلي چيز مهمي بوده، حالا اين قسمتي از بيانات است که در اينجا وارد شده دقت کنيد. اولش اين است که خــدا مَلَکي را موکل مي‌کند که در قبرش به او عذاب مي‌کند در بـــرزخ.

2- « و الثانية يضيق عليه قبره » ، و دومين چيز که خدا براي او پيش مي‌آورد اين است که عــالم قبرش براي او تنگ مي‌شود؛ اين را ديگر نمي‌فهميم که چگونه تنــگ مي‌شود.

3- « الثالثة تکون الظلمة في قبره »، و سومي اش اين است که عالــم قبرش براي او ظلمــاني مي‌شود.

« و اما اللواتي  تصيبه يوم القيامة »، 

 

 

اما آن سه تاي ديگـــر که در روز قيــامت برايش پيش مي‌آيد

وقتي که از قبرش خــارج مي‌شود و به قيامت و محشــر قـدم مي‌گذارد؛ « اذا خرج من قبره فاولاهن ان يُوکل الله به ملکا يَسحَبه علي وجهه و الخلائق ينظرون اليه »، اولش اين است که خدا ملکي را موکل مي‌کند که او را بـه "رو مي‌برند" توجــه مي‌کنيد نماز خوان است مردم هم نگاه مي‌کنند؛ غيـــر عـادي مي‌برند.

« و الثانية يُحاسب حسابا شديدا »، دومي اش هم اين است که در مقـــــــام حساب، حساب شديدي از او مي‌کشند.

« و الثالثة لاينظرالله اليه و لا يُزکيه و له عذاب اليم »، و از همه اينها بــالاتر، خدا به او نظـر نمي‌کند و او را تزکيــه نمي‌کند و عذاب اليـم هم برايش هست. اين‌ها براي کســي است که تهاون بصلاته."

فراوري: شکوري
گروه دين تبيان

منابع:

آزادي معنوي. مرتضي مطهري

بيانات آيت الله استاد محمد شجاعي

سیدمحمدعلی ابطحی بازدید : 53 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)
 
 
 

مرحوم آیت‌الله تهرانی می‌گفت: خیال می‌کنیم از خدا بهتر می‌فهمیم؛ این است که گره پس از گره در کار ما می‌افتد و بعد هم می‌نشینیم ناله می‌کنیم. ناله نکن! از همان اوّل برو گناه را ترک کن.

به گزارش مشرق به نقل از باشگاه خبرنگاران، مرحوم آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی، از اساتید برجسته اخلاق تهران بود که اقشار مختلفی در کلاس‌های او شرکت می‌کردند و جلساتش فقط مختص طلاب نبود بلکه هر کسی به اندازه ظرفیتش می‌توانست از آن بهره ببرد؛ از هر قشری، بازاری، دانشجو، طلبه و حتی دانش‌آموزان به ویژه دبیرستانی‌ها می‌توانستند از مطالب آقا مجتبی تهرانی استفاده کنند. 

اکنون که آیت‌الله تهرانی به دیار باقی شتافته است و دیگر عاشقان و دوستدارانش  نمی‌توانند از محضر این استاد فرزانه بهره ببرند، تنها چیزی که از او به یادگار مانده و جای خالی‌اش را برایمان پر می‌کند همان احادیث پرمغزی بود که در کلاس‌ها به شرح و توضیح آنها می‌پرداخت.

اینک به یاد آن روزها، شرح برخی احادیث توسط آیت‌الله تهرانی را مرور می‌کنیم:

 

 

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شما پسر هستید یا دختر ؟
    سن شما چقدر است ؟
    شما چقدر به نماز اهمیت میدهید ؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 82
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 35
  • آی پی دیروز : 48
  • بازدید امروز : 137
  • باردید دیروز : 174
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 611
  • بازدید ماه : 1,336
  • بازدید سال : 3,668
  • بازدید کلی : 51,307